شاعر : مرتضی امیری اسفندقه نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل
ندیدم هر چه گشتم، کوچهکوچه، ردّ پایت را چه میشد؟ کاش میشد! بشنوم من هم صدایت را قـتیل قـبـله! دردت را بلاگردان دیـریـنم چه میشد؟ کاش میشد! تا سپرباشم بلایت را
ندیدم، با تمام چشم گشتم،چـشمهایم کورتمام عمر هم هرگز نخواهم دید، جایت را
تورا روشن نخواهم دید میدانم ولی یک شب بیا در خوابمن، شاید ببینم خیمههایت را دعا کن پردۀ گوشم بلرزد یک صدا ناگاهخجالت میکشم، نشنیدهام بانگ رسایت را
دعا کن قسمتم باشد، تماشایت شبی در خواب دعا تو، استجابت تو، اجابت کن دعایت را رقیّه؟خیمۀ آتش؟سکینه؟ قاسم مجروح؟ بگریم وارث عصمت! کدامین ماجرایت را؟
خدا در سوگ تو خورشید را ناگاه پنهان کرد کیَم من؟ تا بگیرم،ای خدا را خون! عزایت را
زبانم را به مدحت باز کردی، لطف کردی، آه ندیـدم، کاش میشد! تا ببـینم کربـلایت را